دکتر عباس خسروانی
مستندسازی تهیه مجموعه ای از اسناد و مدارک است که فرایند آغاز و پایان یک فعالیت را همراه با تحلیل و ارزشیابی نشان خواهد داد. مستندسازی ابزاری است که امکان استفاده و به کار گیری تجربیات فردی و گروهی را جهت توسعه سازمانی ایجاد می کند و با ذخیره نمودن تجربه موجود در سازمان، هزینه تجربی آتی سازمان را تا حد زیادی کاهش می دهد.تجربه، فرآیند حصول دانش یا مهارت در یک مقطع زمانی خاص است که از طریق مشاهده یا انجام دادن کاری حاصل می شود. (دانکن و همکاران،1377)
بر همین اساس ،می توان دو تعریف دیگر از تجربه ارائه نمود:
- ادراک فرد از پدیده سازمانی (تصمیمات، ارتباطات، رویدادها و. از طریق دیدن و شنیدن) بدون تعامل با پدیده های یاد شده.
- ادراک فرد از پدیده های سازمانی از طریق درگیر شدن در مسائل سازمان و کنش متقابل با محیط درونی و بیرونی آن. (جعفری مقدم،1383)
بر اساس این تعاریف، تجربه به دو طریق مستقیم و غیر مستقیم حاصل می شود:
تجربه مستقیم از طریق درگیری مستقیم فرد یا سازمان با کار و فعالیت خاص ایجاد می شود. در حالی که تجربه غیرمستقیم تجربه ای است که به طور غیرمستقیم برای فرد یا سازمان حاصل می شود. به عبارت دیگر این نوع تجربه از طریق فرد یا سازمان ثالثی به دیگران منتقل می شود. (Yeun g,1999 )
اهمیت این نوع تجربه در سازمانهای امروزی از آنجا ناشی می شود که ممکن است بسیاری از تجربیات از طریق خود فرد و یا سازمان (تجزیه و تحلیلهای فردی و سازمانی) ایجاد نشود، بلکه با الگوسازی و یادگیری از طریق مشاهدة نحوة کار نظام مند افراد یا شرکتهای موفق و تجزیه و تحلیل نحوة کار آنها به دست آید. (McGregor&Dabelsteen,1996)
بررسی تئوریهای سازمان و مدیریت نیز نشان می دهند که نظریه پردازان مکاتب مختلف برای تجربه سازمانی و مستندسازی آن از ارزش زیادی قائل بوده اند که این موضوع در بین صاحب نظران مکتب کلاسیک از اهمیت خاصی برخوردار بوده است؛ به طوریکه یکی از جریانهای اصلی آن، یعنی مدیریت علمی مدافع سرسخت تجربه بود. مشهورترین تجربه آغازین تیلور با جابجایی مواد در کارخانه ذوب آهن سر و کار داشت که به وسیله بیل انجام شد و به نتایج مثبتی هم رسید. (Lock:1984:14)حرکت سنجی، از تجربیات دیگر تیلور بود که بر تجزیه فعالیتهای یک شغل یا کار و کاهش حرکتهای جسمانی آن تا حد حرکتهای ضروری و اساسی دلالت داشت.
جدای از نظریه پردازان مکتب کلاسیک، افراد دیگری نیز به نقش تجربه و مستندسازی در سازمانها پرداخته اند. یکی از این صاحب نظران به نام استتا معتقد است: "یادگیری سازمانی از طریق ایجاد چشم انداز مشترک، دانش و مدلهای ذهنی تحقق پیدا می کند و بر مبنای دانش و تجربه گذشته است که در لفظ شکل گرفته است. (State:1989) افراد و سازمانها از بررسی موفقیتها، شکستهای خود و دیگران و ارزیابی منظم آنها درسهایی می گیرند. (Katz:1996)
مسئله ما در اینجا مستند کردن تجربیات موجود در حوادث و سوانح ریلی است. اما در ابتدا به این پرسش اصلی می پردازیم که مستند چیست؟ اگر بخواهیم تعریفی حقوقی از آن ارایه دهیم، این تعریف به اندازه کافی گویاست "براساس ماده ١٢٨٤ قانون مدنی ایران، "سند عبارت است از هر نوشته ای که در مقام دعوی یا دفاع، قابل استناد باشد." نوشته هایی که هریک از کارکنان سازمان، در حدود صلاحیت خود تنظیم می کنند، سند رسمی محسوب می شود و اعتبار قانونی دارد. لذا سند را میتوان چنین تعریف کرد.
سند عبارت است از گزارشهای مکتوب در زمینه وقایع و معاملات و بهطور کلی، ارتباطات سازمان که ممکن است در فرمهای چاپی، کارت و اوراق، کاغذ یا کتاب منعکس شود. علاوه بر این، هر شیء قابل استناد، مانند نوارهای ضبط صوت، فیلم، میکروفیلم، میکروفیش، صفحات گرامافون، اسلاید، نقشه و تصویر و تمامی مستندات کامپیوتری مادام که قابل استناد باشد، سند خواهد بود." (زاهدی، ١٣٧٢: ١٣٥)
مستندسازی تهیه مجموعه ای از اسناد و مدارک است که فرایند آغاز و پایان یک فعالیت را همراه با تحلیل و ارزشیابی نشان خواهد داد. مستندسازی ابزاری است که امکان استفاده و به کار گیری تجربیات فردی و گروهی را جهت توسعه سازمانی ایجاد می کند و با ذخیره نمودن تجربه موجود در سازمان، هزینه تجربی آتی سازمان را تا حد زیادی کاهش می دهد. مستندسازی شامل فرآیند شناسایی، گردآوری، طبقه بندی، ارزشگذاری، پالایش فهرست نویسی و در دسترس قراردادن سوابق یا اسناد موجود از قبیل فیلم/ عکس/ مکاتبات/ فایل های کامپیوتری و . است.مفهوم متداول مستندسازی، مفاهیم ثبت (مکتوبکردن)، گردآوری، تنظیم و تدوین، دستهبندی و نگهداری اطلاعات را در خود نهفته دارد؛ مفاهیمی که خود از فعالیتی هدفمند، دقیق و منظم حکایت دارد. بررسی مفاهیم یادشده بیانگر آن است که همه این اصطلاحات بر حفظ و نگهداری اطلاعاتی (در مفهوم عام آن) تأکید دارند که یا به دلیل نقصان پذیری و قرارگرفتن در معرض نابودی، نیازمند ثبت، حفظ و نگهداری است یا در شکل کنونی قابل استفاده نیست و پس از ثبت، گردآوری و طبقه بندی، استفاده از آن با اهدافی خاص میسر میشود.
به این ترتیب همچنانکه آشکار است، مفهوم مستندسازی از این دیدگاه، بر مجموعهای از مراحل و اقدامات برنامه ریزی شده در قالب یک طرح، پروژه یا برنامه از پیش تعیین شده متمرکز است. لذا مراحل مستندسازی با توجه به تعریف یادشده عبارتند از:
١- پیجویی، گردآوری، ضبط و تدوین مجموعه اسناد و مدارک مربوط به هر اقدام؛
٢- تنظیم و طبقه بندی اسناد و مدارک یاد شده از نظر موضوعی و زمانی؛
٣- تطبیق برنامه ها با عملکردها و تعیین موارد افتراق آن با ذکر دلایل بروز اختلاف و افتراق.
مستندسازی فعالیتی است که در مرکز توجه دنیای کنونی قرار دارد، چرا که از طریق مراجعه به اسناد و یافتن ارتباط اسنادی میان اقدامهای مختلف است که میتوان زمینههای لازم برای اتخاذ تصمیمات راهبردی را میسر ساخت. توصیف ادراکات، استنباطها، نگرانیها، تحلیلها و اقدامات در تمامی چرخه مدیریت بحران، نمایشگر چگونگی انجام اقدامات مبتنی بر برنامه است. فعالیتهای گردآوری و ثبت اطلاعات مربوط به انجام اقدامات، از ابتدای کار آغاز و در قالب ساختاری مشخص ادامه مییابد.
مستندسازی فعالیتها در صحنههای امداد و نجات اغلب به معنای ضبط واقعیتهای خام به همانگونه که رخ میدهند، است. با توجه به شرایط درحال تغییر و هرچه پیچیدهترشدن اثرات ناشی از حوادث، ثبت چگونگی رخدادها و تأثیرات آن و نیازهای حاصله بهطور عینی، فعالیتی مشکل است که نیازمند وقت مستمر و ثبت لحظه به لحظه اقدامات دارد. (شریف آرا، ١٣٨٩)
مستندسازی فرآیند جمعآوری شواهد است. مستندسازی حوادث، فرآیند ثبت رخدادها و فعالیتهایی است که در تمام مراحل بحران انجام میشود و از دانش و تجربه لازم در این حوزه خاص برخوردار است. مستندسازی فرآیندی کاملا تخصصی است که به موجب آن مستندساز که از آموزشهای لازم برخوردار است، به ثبت رخدادهایی میپردازد. درجریان ثبت رخدادها، مستندساز از زبانی عینی استفاده میکند.مستندساز از هرگونه احساس، تعبیر و تفسیر و دخالتهای شخصی و ذهنی پرهیز میکند. مستندات بیان واقعیتها هستند آنچنان که رخ میدهند. تأثیرات مستندات بر هم از یکسو و چگونگی بروز رخدادهای جدید و تأثیرات عینی آنها بر هم از سوی دیگر مستندساز ثبت میشوند. بدیهی است که مستندات انجام شده نتیجه مشاهدات، صحبت با افراد، بررسیهای کیفی و کمی از نکات اساسی است.مستندسازی شامل فرآیند شناسایی، گردآوری، طبقه بندی، ارزشگذاری، پالایش فهرست نویسی و در دسترس قراردادن سوابق یا اسناد موجود از قبیل فیلم، عکس، مکاتبات، فایلهای کامپیوتری و . می باشد که دارای ارزش تاریخی نیز هستند. در ضمن مستندسازی مستلزم خلق متون جدید برای تجربه های شفاهی موجود یا پرکردن و اتصال شکافهای موجود در سوابق تاریخی هم می باشد.همان طور که گفته شد مفهوم مستند بیانگر تهیه اسناد و مدارک است، پس می توان گفت مستندسازی فقط به معنای تهیه فیلم نیست حتی چند سری عکس زیبا اما با هدف هم می تواند یک مجموعه مستند باشد.خروجی های یک مستندسازی مطلوب، ابزار مناسبی جهت انتقال آموزه های گذشته به عوامل سازمانی دخیل در مدیریت سانحه به منظور پرهزینه از بروز و تکرار نارسایی های گذشته است.مستندسازی، اشکال و انواع بسیار زیادی دارد و همین تنوع باعث شده مستندها در اشکال گوناگونی مانندکتاب، مجموعه های گزارش کار، فیلم، انواع مولتی مدیا و استنادات دیگر، جای خود را در ماندگاری فعالیتهای انجام شده باز کنند. تنوع در مستندسازی باید در روابط عمومی ها مورد توجه قرار گیرد به طوری که هر کدام از فعالیتهای سازمان در شکل و نوع خاص و ویژه خود مستند شود تا ماندگار و برای آیندگان قابل استفاده باشد.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
«نود اقتصادی»-دکتر عباس خسروانی: جزییات لایحه بودجه سال 99 دولت نشان میدهد، درآمد دولت از واگذاری شرکتهای دولتی با افزایش ۳ برابری همراه خواهد بود. .بر اساس لایحه دولت منابع حاصل از واگذاری شرکتهای دولتی مجموعا 11.4 هزار میلیارد تومان خواهد بود که نسبت به رقم 3.6 هزار میلیارد سال قبل رشد قابل توجهی داشته است. همچنین درامد از محل واگذاری شرکتهای دولتی بدون توجه به سهام و سهم الشرکه، از 2.4 هزار میلیارد تومان به 4.1 هزار میلیارد تومان افزایش خواهد یافت.
با این شرایط به نظر میرسد دولت قصد دارد روند خصوصی سازی و واگذاری شرکت های دولتی را برای تامین منابع لازم برای بودجه سال 99 را ادامه دهد. سوال اصلی این است که آیا در شرایط اقتصادی که کشور در آن وجود دارد این میزان خصوصی سازی امری عقلانی ست یا اگر قرار است که این واگذاری ها صورت بگیرد از تجربه واگذاری های گذشته عبرت گرفته شده است و مهمتر از همه اینکه آیا این منبع برای تامین بودجه کشور قابل اطمینان هست و بودجه کشور را دچار کسری نمی کند؟
باید بپذیریم که اقتصاد ایران تجربه سه دهه خصوصیسازی را دارد ولی هنوز نهاد دولت بازیگر اصلی میدان اقتصاد کشور است. حدود 70 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور در اختیار دولت و 30 درصد آن نیز در اختیار بخش خصوصی، بخش عمومی و تعاونی قرار دارد. با این شرایط دولت همچنان در میدان اقتصاد تصمیمگیر، تگذار و ناظر است و از سوی دیگر بنگاهدار اصلی و بزرگ کشور هم محسوب می شود که می توان رد رشد چشمگیر رانتها، شکنندگی سیستم پولی و مالی کشور، نرخهای بالای سود بانکی، رشد بالای بدهیهای عمومی، بورسبازی زمین و مسکن، فساد، در ضعف حاکمیت قانون، وابستگی به نفت،هدایت نقدینگی به بخش غیرمولد اقتصاد (بازار ارز، سکه، طلا و بورسبازی) و مسائلی از این دست را در همین اقتصاد بزرگ و فشل دولتی زد .
علی رغم آنکه اسناد بالادستی کشور بر کاهش تصدیگری و بنگاهداری دولت در اقتصاد تاکید دارد و کارشناسان نیز شرط رشد اقتصادی را کوچک سازی دولت و تقویت بخش خصوصی می دانند اما خصوصی سازی به سبک گذشته هرگز نباید ادامه پیدا کند. خصوصی سازی نیازمند شکل گیری بسترهائی است که دولت و مجلس می بایست طی یک دهه گذشته، آنها را ایجاد میکردند و اگر ایجاد نشده باید هر چه زودتر این بسترها فراهم گردد.در غیر این صورت خصوصی سازی و واگذاری ها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. باید از اصل خصوصی سازی دفاع کرد اما روند اجرائی آن را اصلاح کرد.
خصوصیسازی باید به «افزایش بهرهوری عوامل انسانی در بنگاههای اقتصادی»؛ «افزایش کیفیت کالای تولید شده»؛ «بهبود سرمایهگذاری و سرمایهگذاری مجدد در بنگاهها» و «بهبود وضع مدیریت بنگاهها» بینجامد.توصیه می شود دولت به بنگاه ها و شرکت های خود نگاه درامدی نداشته باشد. دولتی که در فرایند خصوصیسازی و واگذاری دارائیهای خود ملاک را بیشترین پیشنهاد قیمتی و کسب بیشترین درآمد قرار دهد،و بهجای بهرهوری و کارایی، درآمدزایی جایگزین و ملاک شود،عوارض سنگینی در پی خواهد داشت به طوری که بخش اعظم واگذاریها با قیمتگذاری به روش ارزش خالص دارایی که بالاترین قیمت بود؛ ارزشگذاری شدند و این روند همچنان ادامه دارد در حالی که حداکثر کردن درآمدهای کوتاهمدت در فرایند خصوصیسازی نباید به عنوان هدف اصلی دولتها باشد.
نهادهای حاکمیتی باید به سمت ایجاد بازرهای رقابتی در اقتصاد بروند و خود بر این بازار نظارت کنند. خصوصیسازی نسبت تنگاتنگی با مقوله بازار رقابتی در یک اقتصاد دارد. در اقتصادی که دولت قدرت قیمتگذاری دارد و تعیین قیمت میکند و در اقتصادی که دولت ابر بدهکار است و حدود 700 هزار میلیارد تومان بدهی دارد چگونه میشود خصوصیسازی کرد. به نظر می رسد شرط خصوصی سازی موفق در آینده شکل گیری دولت تنظیمگر است.
دولتی که قدرت هدایت سرمایهها و نقدینگی کشور را به سمت تولید داشته باشد و بتواند برای تولید کشور تگذاری کند. دولتی که توان کنترل نقدینگی را ندارد و با رفتارها و تهای خود مدام بر میزان آن میافزاید نمیتواند دولت تنظیمگر باشد.بهبود فضای کسب و کار شرط دیگر موفقیت خصوصی سازی ست.مادامی که محیط برای کسب و کار مناسب نشود نمیتوان توقع داشت بخش خصوصی از چرخه معیوبی که قوانین و مقررات متعدد و دست و پا گیر دولتی برای آن ایجاد کرده خارج شود.
دولت و مجلس باید با ت گذاری های علمی جهت حجم بالای نقدینگی را به سمت بخش مولد اقتصاد تغییر دهند تا انگیزه حضور بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی افزایش یابد و میزان بازدهی فعالیتهای مولد همچون صنعت و کشاورزی نیز بر بخشهای واسطهگری و مالی و به طور کلی بخش غیر مولد غلبه کند. ساختار اقتصادی باید با تغییرات بنیادینی مواجه شود تا بخش خصوصی را برای افزایش فعالیت ترغیب کند. دراین خصوص دولت باید از تصدیگری خارج و به وظایفی که در اصول 28، 30 و 31 قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته یعنی مسکن، آموزش و بهداشت بپردازد و سایر موارد را به بخش خصوصی واگذار کند.اما این به معنای خروج نهاد دولت از عرصه هدایت گری،ت گذاری و نظارت نیست.
مجلس آینده در این زمینه سهم ویژه ای دارد و افکار عمومی،به خصوص نخبگان جامعه و از جمله رسانه ها باید این موضوع را از نامزدهای نمایندگی مجلس مطالبه کنند و پای ایده ها و دیدگاه های آنها پیرامون روند اصلاح نظام خصوصی سازی در کشور بنشینند و ارزیابی کنند.مجلس آینده باید مجلس گرفتن تصمیمات بزرگ باشد.
دکتر عباس خسروانی - نگاهی دقیق به مدیریت اسناد و مستندسازی نشان می دهد که تحقق چنین امری نیاز به مقدماتی اساسی دارد، چهار اقدام اساسی در این زمینه عبارتند از:
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| نگاهی دقیق به مدیریت اسناد و مستند سازی نشان می دهد که تحقق چنین امری نیاز به مقدماتی اساسی دارد، چهار اقدام اساسی در این زمینه عبارتند از:
الف) برنامه ریزی برای ثبت و مستندسازی رویدادها و دستاوردها که حاصل نهایی آن، آماده شدن اسناد و مدارک است.
ب) طرح ریزی یک سامانۀ قوی و کارآمد برای نگهداری اسناد و مدارک؛
ج) طراحی یک فرایند یا سامانۀ مفید و اثربخش برای بازیابی و دسترسی سریع به اطلاعات موجود در اسناد و مدارک به منظور بهره گیری از این اطلاعات در حوزه های مختلف تصمیم گیری، اطلاع رسانی و مسئله گشایی؛
د) تکمیل، پردازش و روزآمدکردن مستمر اسناد و مدارک و محتوای آنها؛
"مستند سازی در روابط عمومی دو بخش عمده دارد:
1- تولید مستندات با بهره گیری از ابزارهای نوشتاری، سمعی و بصری؛
2- تهیه اطلاعات دقیق از اثر تولید شده.
در مرحله اول روابط عمومی، بر مبنای تهای سازمان، اقدام به گردآوری مستندات در مورد فعالیتهای سازمان می کند. اما جمع آوری این اطلاعات به تنهایی برای روابط عمومی بی فایده است، چراکه با افزایش حجم داده ها و اطلاعات، یافتن این اطلاعات به سختی امکان پذیر است، لذا روابط عمومی باید علاوه بر تولید مستندات، اطلاعات کافی در مورد آن گردآوری کرده و به مستند تولیدی ضمیمه کند. در مرحله دوم مستند تولید شده، باید بر مبنای تهای روابط عمومی با بهره گیری از یک سیستم طبقه بندی، نظم داده شود. با این کار، روابط عمومی در شرایط بحران، یا برخی مناسبتها که نیازمند این نوع اطلاعات باشد می تواند به راحتی، اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آورد." (تنگ شیر،1394)
یکی از مهمترین جنبههای مدیریت پروژه، مستندسازی است. گاه به دلیل ضعف مستندسازی، مجریان یک پروژه، از هدف نهایی و حتی مسئولیتشان درک دقیقی ندارند و این موضوع زمینهساز دوباره کاری خواهد شد.
برای مستندسازی موثر، لازم است:
1- همه جنبههای پروژه را بررسی کرده و اطلاعاتی برای پرسشهای مختلف (چرا، چهکسی، چهچیزی) داشته باشیم؛
2- روش پیادهسازی مناسبی داشته باشیم که هم اطلاعات مستند شده به سادگی قابل دسترسی باشد و هم مطمئن باشیم همه اعضا در انجام مستندسازی مشارکت میکنند.
استفاده از تجارب مستند شده مدیران به عنوان یکی از ارزشمندترین سرمایه های بشری است. به عبارت دیگر، مستندسازی و مجموع تمام تجربیاتی که در موقعیتها و شرایط متفاوت حاصل شده اند، می تواند مدیران و سازمانها را در جهت نیل به اهداف کلان و استراتژیک خودیاری رساند.
"مراحل اصلی یک طرح مستندسازی مراحل اصلی چنین طرحی را به شرح زیر اعلام کرد:
1. پیش بینی اطلاع رسانی و مستندسازی در طرح یا برنامۀ اصلی؛
2 . طرح ریزی کامل برنامۀ اطلاع رسانی و مستندسازی؛
3 . شناسایی انواع فعالیتهای مربوط به مستندسازی (مکتوب، عکس، خبر، اسلاید، مصاحبه، فیلم و.)؛
4 . پیش بینی نیروی انسانی لازم برای مستندسازی؛
5 . تنظیم جدول زمان بندی برنامۀ مستندسازی و تعیین مراحل و زمانهای ثبت رویداد یا گردآوری اطلاعات؛
6 . برآورد هزینه ها و گنجاندن بودجۀ مستندسازی در بخش اطلاع رسانی طرح؛
7 . تولید و گردآوری اطلاعات و تبدیل آن به اسناد و مدارک؛
8 . پالایش، ویرایش، گزینش و آماده سازی اسناد و مدارک مورد نیاز در قالب آلبوم عکس، فایل صوتی، گزارش مکتوب، گزارش صوتی و تصویری، اسلاید، پاورپوینت، پوستر، کاتالوگ، بروشور.؛
9. برنامه ریزی و پیش بینی فضا و امکانات لازم برای طبقه بندی، کدبندی، بایگانی، نگهداری، بازیابی، روزآمدسازی، و در صورت لزوم، امحای اسناد و مدارک". (فروز فر،1394)
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
دکتر عباس خسروانی - مستندسازی اصولی و حرفه ای، فعالیتهای سازمان و روابط عمومی ماندگار می شود و می تواند مانند گنجینه ای باشد که بر عوامل سازمان می توانند در مواقع بحران بر اساس آن ارزیابی درست و مستندی از برنامه، عملکرد و اقدامات سازمان به عمل آورند.
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| یکی از کارکردهای مهم روابط عمومی مستندسازی و فراهم کردن مجموعه اطلاعات دسته بندی شده در فضای واقعی و مجازی است که در قالب فایلهای چند رسانه ای اعم از مکتوب – تصاویر و عکس- طرح و نمودارها - فیلم و. در خصوص کارنامه عملکردی یک سازمان یا واحد روابط عمومی تهیه و تدوین می گردد که بر اساس این مجموعه مجلد در دو فضای متنی و دیجیتالی جدای از جنبه آرشیوی و ماندگار کردن نتایج اقدامات صورت گرفته، مبنای بسیاری از برنامه ریزیها و پژوهشها می تواند در سازمان و روابط عمومی واقع شود.
برخی از مهمترین مزایای مستند سازی به شرح ذیل است:"
1- نگهداری سابقه در مورد موضوعات و فعالیتهای مهم؛
2- حفظ منابع اطلاعاتی مورد استفاده در طرح یا پروژه (منابع اطلاعاتی که با توجه به اهداف پروژه مورد بررسی قرار می گیرند چنانچه در هر مرحله مستندسازی شود از دوباره کاری جلوگیری می کنند و باعث تکمیل آمار و اطلاعات دوره بعد می شود).
3- جلوگیری از پراکندگی، تکرار فعالیتها و جلوگیری از انجام دوباره مطالعات در کارهای مشابه؛
4- آشکار کردن نقصها و نیازهای آماری و اطلاعاتی؛
5- مستندسازی مشکلات و تنگناها: برنامه ریزی بر اساس آنچه سازمان نیازمند آن است و ارائه راه حلهای کاربردی برای حل مشکلات و تنگناهای سازمان؛
6- ثبت تاریخی، تحلیل علمی تجارب، موفقیتها، دستاوردها، مراحل رشد و سایر رویدادهای تعیین شده در سازمان؛
7- فراهم آمدن زمینه ثبت، گسترش و آموزش فرهنگ سازمان به نسلهای بعدی کارکنان و مدیران؛
8- فراهم شدن زمینه بروز رویدادهای گذشته و ایجاد امکان ارزیابی علمی نقاط قوت و ضعف سازمان؛
9- ابزاری برای الگو برداری بهترین تجربیات". (تنگ شیر،1394)
مستندسازی در روابط عمومی یکی از اقدامات پیچیده و ظریفی است که از اهمیت به سزایی برخوردار است. یکی از کارکردهای مهم مستندسازی در روابط عمومی، گردآوری مجموعه اطلاعات دسته بندی شده در فضای واقعی و مجازی است که در قالب فایل های چند رسانه ای اعم از مکتوب – تصاویر و عکس- طرح و نمودارها - فیلم و. در خصوص کارنامه عملکردی یک سازمان یا واحد روابط عمومی تهیه و تدوین می شود و بر اساس این مجموعه، جدای از جنبه آرشیوی و ماندگار کردن نتایج اقدامات صورت گرفته، مبنای بسیاری از برنامه ریزیها و پژوهشها قرار می گیرد.
به عبارتی با مستندسازی اصولی و حرفه ای، فعالیتهای سازمان و روابط عمومی ماندگار می شود و می تواند مانند گنجینه ای باشد که بر عوامل سازمان می توانند در مواقع بحران بر اساس آن ارزیابی درست و مستندی از برنامه، عملکرد و اقدامات سازمان به عمل آورند. همچنین یکی دیگر از کاربردهای مستندسازی در سازمان و روابط عمومی آمادگی همیشگی برای حضور عملکردی سازمان و روابط عمومی در انواع جشنواره ها و رقابتهای مختلف علمی و اجرایی است که در حوزه سازمان و یا در سطح روابط عمومی ها برگزار می شود. مستندسازی در روابط عمومی به ما می گوید که از کجا شروع کرده ایم، چه مسیری را طی کرده و هم اکنون درکجا ایستاده ایم.
مهمترین منافع مستندسازی تجربیات در موارد زیر خلاصه می شود:
- ثبت تاریخی، تحلیلی، علمی تجارب، موفقیتها، دستاوردها، مراحل رشد و سایر رویدادهای تعیین کنندة سازمان؛
- فراهم آمدن زمینة ثبت، گسترش و آموزش فرهنگ سازمان به نسلهای بعدی کارکنان و مدیران؛
- آماده شدن ابزاری برای توجه به مسائل مختلف سازمانی و سازوکاری برای نگرش به مسائل سازمان از زوایای مختلف؛
- فراهم شدن زمینة مرور رویدادهای گذشته و ایجاد امکان ارزیابی علمی نقاط قوت و ضعف سازمان و مدیران آن؛
- ابزاری برای خلق نظریه های بومی مدیریت؛
- آماده شدن زمینه های تسهیل و تقویت فرآیند یادگیری سازمانی؛
- ابزاری برای الگوبرداری از بهترین تجربیات؛(جعفری مقدم،1383)
همچنین می توان مزیتها و ویژگیهای مستندسازی بحران را بدین شرح بر شمرد:
1 . ثبت و ضبط اطلاعات مربوط به برنامه ها، فعالیتها، و دستاوردهای سازمان؛
2 . زمینه سازی برای تدارک اطلاعات مفید و مورد نیاز در طراحی و راه اندازی انواع بانکهای اطلاعاتی مرتبط با اهداف، تها، و فعالیتهای سازمانی؛
3 . تسهیل و تسریع تهیه و تنظیم انواع گزارشهای توصیفی، تحقیقی، اطلاع رسانی، و آموزشی در حجم های مختلف و در موضوعات گوناگون در محدودة مأموریتهای سازمان؛
4 . گسترش دامنۀ خدمات اطلاع رسانی به مخاطبان درون و برون سازمانی؛
5 . عینیت بخشیدن به داوریها دربارة شیوة عمل و نوع و میزان دستاوردهای سازمان؛
6 . ارتقای ضریب اقناع داوران و ممیزان در هنگام بررسی و ارزیابی برنامه ها، فرایندها، کارکردها و نتایج کار سازمان؛
7 . تدارک و تقویت ذخیره های اطلاعاتی کافی و نظام یافته برای طراحی، تولید و عرضۀ انواع اسناد و مدارک اطلاع رسانی در قالبهای متنی، صوتی، و تصویری؛
8 . جلوگیری از فراموش شدن طرحها، برنامه ها، فعالیتها، و اقدامات انجام شده در سازمان؛
9 . تدارک و عرضۀ اطلاعات لازم در قالبهای گوناگون به منظور کمک به تدوین برنامه های جامع و واقع بینانه و اتخاذ تصمیمات سنجیده و قابل اجرا؛
10 . سرعت بخشیدن به روند رقابتهای سازنده و رشدآفرین از طریق مقایسۀ کارکرد سازمانها بر پایۀ اسناد و مدارک معتبر و قابل استناد؛
11 . اثبات انجام شدن یک عمل در گذشته و عرضه آن به دفعات؛
12 . دستیابی به اطلاعات موردنیاز برای طرح ریزی و اجرای عملیات در آینده؛
13 . اجرای مطلوب همه وظایف و کار ویژه های مدیریت، نظیر برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج و تأمین و تخصیص منابع، هدایت و هماهنگی و تصمیم گیری، و نظارت و کنترل با تکیه بر اطلاعات و اسناد موجود. (فروز فر،1394)
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
یک استاد دانشگاه گفت: بیانیه گام دوم انقلاب مبتنی بر یک فلسفه تاریخی است و باید آن را برای همگان به صورت استدلالی و منطقی بیان کرد.به گزارش ایسنا، خسروانی روز گذشته در نشست تبیین بیانیه گام دوم انقلاب که به همت مرکز علمی و کاربردی جهاددانشگاهی استان مرکزی برگزار شده بود، به تشریح بیانیه برای اعضای نشست پرداخت و اظهار کرد: بیانیه گام دوم انقلاب به دانشجویان و دیگر اقشار کمک میکند تا توانایی تحلیل تحولات کشور را در زمان حال، گذشته و آینده داشته باشند.وی افزود: ماهیت و جنس بیانیه گام دوم از نوع سند چشم انداز، قانون، فتوا یا برنامه و حکم نیست بلکه این بیانیه از نظر فنی یک منش حکمرانی به معنی حکمرانی طبیعی و ذاتی است که سبب رسیدن به موفقیت شده و حکمرانی کشور را در زمان آینده شفاف میکند.این استاد دانشگاه پیام نور اراک افزود: طبق این بیانیه زمانی که بر اساس عقل متصل به وحی عمل شود، کشور به پیشرفت و تعالی میرسد.خسروانی با بیان اینکه جامعه مبتنی بر دروغ رشد و تعالی پیدا نمیکند، اضافه کرد: بیانیه گام دوم انقلاب مبتنی بر یک فلسفه تاریخی است و باید بتوان آن را برای همگان به صورت استدلالی و منطقی بیان کرد.وی با اشاره به گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: 40 سالگی دوران پختگی و عبور از آزمون و خطا است و کوچکترین خطای مدیریتی و محاسباتی خسارات زیادی را بر جای خواهد گذاشت، در حال حاضر نیز با توجه به اینکه 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته، دوره آزمون و خطا جای خود را به دوره دانایی و شایسته سالاری و پژوهش و علم داده است.خسروانی با اشاره به تغییر نسل در ایران گفت: نسل در ایران تغییر کرده و امروز نسلی در جامعه جامعه حضور دارد که هیچ درکی از انقلاب سال 57 و 8 سال جنگ تحمیلی ندارد، پس همین مهم سبب توجه جدی بیانیه گام دوم به جوانان و نسل جدید شده است.وی اضافه کرد: نسل حاضر نمیتوانند با شعارها و ملاکهای دهه اول انقلاب جامعه را حرکت دهد، البته نباید در این بین تفاوت نسلی را با تضاد نسلی اشتباه گرفت.خسروانی حراست از انقلاب را ضرورتی جدی دانست و گفت: همانگونه که در متن بیانیه آمده، در دنیا مردم کمتر انقلاب میکنند و بیش از 90 درصد همان تعداد هم که انقلاب میکنند به نتیجه دلخواه نمیرسند و با آدمهای بدتر از حکومت قبل درگیر میشوند، در نتیجه باید توجه کرد که در صورتی که از انقلاب حراست نشود وضعیت نسبت به سال قبل از 57 بدتر میشود.خسروانی ادامه داد: در این بیانیه آمده که اگر میخواهید ایران به سمت پیشرفت در حرکت باشد، از کسانی که طهارت اقتصادی دارند برای مسئولیت و حکمرانی استفاده شود.این استاد دانشگاه گفت: باید مدیرانی را انتخاب کرد که دارای طهارت اقتصادی باشند و مسئول این انتخاب، مردم هستند. آنها باید با آگاهی و هوشیاری این انتخاب را برای راس سیستم انجام دهند و با توجه به روی کار آمدن نسل جدید، بیانیه گام دوم انقلاب شفاف سازی لازم را در این رابطه انجام میدهد.
دکتر عباس خسروانی
خبرگزاری فارس؛مجلس آینده باید مجلس گرفتن تصمیمات بزرگ باشد. بالا رفتن حجم مشکلات و تلنبار شدن مسائل اقتصادی و اجتماعی و حرکت کند مجموعه مدیریت اجرائی و تقنینی کشور طی سال های گذشته باعث شده تا گره های کوری در فرآیند مدیریت کشور بهوجود آید و کشور را به کشوری پر مسئله تبدیل کند.پر مسئله بودن کشور به معنای بحرانی بودن آن نیست و جامعه ایرانی در حال حاضر با مولفه های خاصی که در دل خود دارد اجازه تبدیل شدن مسائل به بحران را نمی دهد و البته در صورت غفلت از این مسائل و مشکلات به خصوص در 2 حوزه اقتصاد و امور اجتماعی امکان ورود مسائل به فاز بحران وجود دارد. به همین دلیل برای خروج از وضعیت پر مسئله فعلی نیازمند گرفتن تصمیمات بزرگ و اساسی در سطح قانون گذاری هستیم، لذا مجلس آینده اگر قرار است خدمتی به جامعه ایرانی بکند باید جرات و جسارت گرفتن تصمیمات بزرگ را داشته باشد.لذا نمایندگان مجلس آینده باید توان و قدرت گرفتن تصمیمات بزرگ را داشته باشند و قوانینی را به تصویب برسانند که بتواند سد شکن و باز کننده معابر مسئلهگون کشور باشد. تداوم روند فعلی در قوه مقننه و حاکم بودن رویکرد انفعال و روزمرگی حتی اگر چهره های جدید هم وارد مجلس شوند، نمی توان گره گشائی مشکلات کشور باشد.به عنوان مثال امروز مسئله تورم به عنوان ابر مسئله اقتصادی کشور نیازمند گرفتن تصمیمات بزرگ است. یکی از سرچشمه های بروز تورم در کشور، بودجه های سنواتی هستند که به دلیل ساختارهای غلط و حاکمیت رویکردهای رانتی و نبود رویکردهای علمی و کارشناسانه به گونه ای بسته می شوند و در مجلس به تصویب می رسند که در پایان هر سال مبلغ کلانی کسری بودجه بر دوش دولت می گذارد و خود را در رشد نرخ تورم به نمایش می گذارد.یکی از تصمیمات بزرگی که باید مجلس آینده در این حوزه بگیرد اصلاح ساختار بودجه کشور است که متاسفانه بودجه سال 99 هم نشان داد که دولت اهتمامی برای انجام این مهم ندارد، اما تصمیمات بزرگ در مجلس چگونه باید گرفته شود؟ ما در گذشته تجربه گرفتن برخی تصمیمات بزرگ را داشته ایم که به دلیل عدم رعایت برخی اصول ، این تصمیمات بزرگ برای کشور خسارت آفرین بود و نه تنها گره ای از مشکلات مردم و کشور باز نکرد بلکه به انباشت مشکلات کمک کرد. یکی از اصول حاکم بر گرفتن تصمیمات بزرگ در مجلس آینده، حاکمیت نگاه های علمی و کارشناسانه و منطبق بر قانون اساسی، ت های کلی نظام و برنامه های توسعه پنج ساله توسعه است.متاسفانه تجربیات گذشته نشان می دهد که عدم مشارکت نمایندگان در فرایند های تصمیم گیری، عدم مطالعه دقیق طرح ها و لوایح سرنوشت ساز،توجه به رای و نظر جناح ها و احزاب ی و حتی لیدر های ی و یا همراهی با جو ی و اجتماعی باعث شده تا نمایندگان از داشتن نگاه های علمی و کارشناسانه غفلت کنند و تصمیماتی بگیرند که برای کشور خسارت بار بوده است.نمونه آن برجام است که بعد از تصویب سریع آن در مجلس مشخص شد که بسیاری از نمایندگان متن برجام را نخوانده اند و تحت تاثیر جو ی و روانی و بدون مطالعه گزارش های کارشناسی نهادهای پژوهشی اقدام به تصویب آن کرده اند. شاخص دوم شفافیت در تصمیم گیری است.
گرفتن تصمیمات بزرگ در گرو شفاف سازی و پرهیز از پنهان کاری به بهانه های محرمانه بودن است. مردم و افکار عمومی و به خصوص نخبگان جامعه باید در جریان فرایند گرفتن تصمیمات بزرگ قرار گیرند تا بتوانند در گرفتن تصمیمات مشارکت داشته باشند.لحاظ کردن همه ی دیدگاه ها و نظرات و بیان آنها به صورتی شفاف برای مردم کمک خواهد کرد که تصمیمات بزرگ با کمترین چالش به اجرا در آید.شاخص سوم اجماع حداکثری بر سر تصمیمات بزرگ است.تا زمانی که بر سر تصمیمات بزرگ اجماع حداکثری حاصل نشده امکان اجرای موفق تصمیمات بزرگ وجود نخواهد داشت.برای این منظور باید همه ی جوانب تصمیم، ضعف ها و قوت ها و مزایا و مضرات آن برای هر 3 سطح به روشنی مطرح شود تا زمانی که اقناع صورت نگرفته تصمیمی اجرائی نشود.هر 3 سطح باید بپذیرند و قانع شوند که گرفتن یک تصمیم بزرگ می تواند برای سرنوشت کشور مفید باشد.تجربه نشان داده تصمیماتی که بر سر آنها اجماع حداکثری بوجود نیامده و از بالا به پائین به اجرا گذاشته شده اند به شکست منجر شده اند و شاخص چهارم پیگیری برای اجرائی شدن تصمیم است.در کشور ما تصمیمات بزرگی ممکن است اتخاذ شود اما این تصمیمات به مرحله اجرا در نیامده است.چه بسیار تصمیماتی که بر روی کاغذ ماندند و به دلیل محافظه کاری دولت ها و یا مخالفت های ی آنها به مرحله اجرا در نیامد.تصمیمات بزرگ تا به اجرا در نیایند ارزشی برای کشور ندارند.شاید یکی از دلایل طرح ایده تشکیل دولت جوان انقلابی از سوی مقام معظم رهبری،داشتن شجاعت و جسارت برای اجرائی کردن تصمیمات بزرگ است. در همه این 4 شاخص مجلس شورای اسلامی و تک تک نمایندگان وظایف سنگین و تعیین کننده ای بر عهده دارند.مجلس انفعالی توان گرفتن تصمیمات بزرگ و پیگیری اجرائی کردن آنها را ندارد. اما مجلس جوان انقلابی می تواند هم در گرفتن تصمیمات بزرگ نقش آفرینی کند و هم پیگیر اجرائی کردن آنها باشد و هم بر اجرائی کردن آنها نظارت داشته باشد.
دکتر عباس خسروانی
به گزارش خبرگزاری فارس از اراک، عقلانیت یکی از الزامات کار ی است، فعالیتهای ی در دنیای پیچیده امروز بدون پشتوانه عقلانی به سرانجام مطلوب نخواهد رسید، کار تشکیلاتی در عرصه ی یکی از توصیههای عقلانی به کسانی است که میخواهند در این عرصه نقش آفرینی کنند،اما بر انجام کار تشکیلاتی نیز الزاماتی حاکم است که از سوی بازیگران و نقش آفرینان باید رعایت شود.کار تشکیلاتی بدون داشتن گفتمان راه به جائی نخواهد برد، به نظر میرسد جریان انقلابی در عرصههای حساس ی کشور برای جلب اعتماد عمومی ضمن آنکه نیازمند کار تشکیلاتی منسجم است نباید از گفتمان سازی و ترویج آن غافل شود.جوانگرائی به عنوان یک اصل برآمده از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی قابلیت تبدیل شدن به یک گفتمان اجتماعی در ایران را دارد، گفتمان جوانگرائی برآمده از یک مسئله شناسی دقیق و عالمانه است که قابلیت پوشش بسیاری از مسائل اصلی کشور را داشته و میتواند با تزریق روحیه امید و بسط مقوله امید اجتماعی، استعدادها و توانمندیهای موجود کشور را در مسیر حل مسائل کشور بسیج کند.ایده و نظریه نظام انقلابی به عنوان نظریه مسلط بر بیانیه گام دوم و همچنین ایده تشکیل دولت جوان مومن انقلابی هر دو دارای یک دال مرکزی به نام جوانگرائی هستند که خود اثبات کننده این مقوله و قابلیت و ظرفیت بالای آن برای تبدیل شدن به یک گفتمان است.انقلاب اسلامی به همت جوانان نسل اول و دوم، مسیر چهل سالهای را طی کرده که ادامه این مسیر منوط به حضور نسل سوم انقلابی است که بتواند این مسیر ناتمام را با همت، هوشیاری و سرعت عمل و ابتکار خود طی کند و طی این مسیر ناهموار با ویژگیهای فوق جز از عهده نسل جوان بر نمیآید و هیچ شانهای جز شانه جوانهای انقلابی توان حمل این بار سنگین مسئولیت را ندارد، لذا گفتمان جوانگرائی برای انقلاب اسلامی یک مقوله حیاتی است که در صورت غفلت و نادیده گرفتن آن، خسارت های قابل توجهی به کلیت انقلاب اسلامی وارد خواهد شد و در بهترین حالت فرایند تحقق تمدن نوین اسلامی را به تاخیر خواهد انداخت.دوران پیش روی ایران اسلامی میدان سخت و نفسگیری خواهد بود که منازعات و تقابلهای گفتمانی به اوج خود خواهند رسید و پیروزی و کسب موفقیت برای مردم و نظام اسلامی در این میدان سخت تنها از عهده یک مجموعه جوان مومن دانا بر میآید و پویائی و امید، رمز سربلندی در این میدانهای سخت است و این دو کلید واژه رمزگون جز در گفتمان جوانگرائی یافت نخواهد شد.گفتمان جوانگرائی باید در دستور کار دلسوزان و دغدغهمندان کشور قرار گیرد و با استدلال و برهان و بیان تجربیات داخلی و بین المللی نشان داد که تغییر وضع موجود و عبور از چالشهای پیش رو و حرکت به سمت افقهای روشن جز از مسیر جوان سازی مدیریت کشور و البته جوان سازی اندیشهها و ایدهها عبور نخواهد کرد.تسلط مدیریت خسته، بسته، نشسته در بخشهای اجرائی و قانون گزاری، کشور را در حالت رکود و س قرار داده و توان حمل این مجموعه عظیم را به سمت اهداف و آرمانها ندارد، تفکرات، اندیشهها و روحیات فشل و فسیل شده در این بخشها مانع از تزریق روحیه نشاط و امید به جامعه شده است و نسل جوان را علی رغم همه داشتهها و ظرفیتهایش به اغما برده است.انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی میدانی برای معرفی گفتمان جوانگرائی است،گفتمانی که روحیه نقد و پرسشگری و مطالبهگری منطقی و عالمانه را در دستور کار خود قرار داده است و ضمن پرسشگری از گذشته، فهم خود را از وضع موجود بیان و امید را برای ساختن آیندهای روشن به جامعه ایرانی تزریق خواهد کرد.
مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند:"جوان باید مطالبه کند، باید احساس کند که این مطالبه سودمند است، ثمربخش است؛ و تشویق بشود بر این مطالبه و باید احساس کند که او فقط مسئولیتش طرح سؤال و پرتاب کردن یک شعار نیست، که بگوید خوب، ما کار خودمان را کردیم؛ نه، پیگیری کردن، مطالعه کردن، دربارهی مسئله اندیشیدن، آن را پخته کردن، راهِ کارِ اجرائی را برای آن جستجو کردن، برای طرحش با مراکز دستاندرکار و مجری تلاش کردن و فعالیت کردن و بالاخره خود وارد میدان کار شدن، اینها جزء وظایف و تکالیف جوان ماست که این را هم بایستی جوان ما درک کند؛ در کنار آن مطالبه و طلبگاری و مدعا داشتن که عرض کردیم."( بیانات در دیدار دانشجویان نخبه و نفرات برتر کنکور و فعالان تشکلهای ی فرهنگی دانشگاهها،۱۳۸۶/۰۷/۱۷)
گفتمان جوان گرائی اثبات خواهد کرد که با نسل گذشته تفاوت دارد اما ستیز و تقابل ندارد،گفتمانی که گذشته خود را نفی و انکار نخواهد کرد و به آن تعلق خاطر خواهد داشت اما در آن باقی نخواهد ماند و به سمت تمدن سازی نوین اسلامی حرکت خواهد کرد.گفتمان جوانگرائی با همه قدرت در برابر گفتمان یاس و ناامیدی ایستادگی و خودنمائی خواهد کرد و اثبات خواهد کرد که انقلاب اسلامی بن بست نداشته و نخواهد داشت.نسلهای اول و دوم انقلاب که 4 دهه بر مسندهای مختلف کشور تکیه دادهاند و یا در حال حاظر در پشت صحنه در حال هدایت و راهبری هستند باید بدانند که امید اجتماعی به عنوان نیاز مبرم جامعه ایرانی در گرو دیده شدن همه ظرفیتهاست و در این بین دیده شدن جوانها بر همه چیز ارجح است.
ارتباطگیری با جوانان و به حساب آوردن آنها در معادلات ی و اجتماعی یعنی عبور از چالشهای موجود و آینده کشور، جوانان در صورت دیده شدن و به رسمیت شمرده شدن ظرفیتهایشان برای تغییر، در آبادانی و پیشرفت کشور حماسه سازی خواهند کرد.جوانان، کارآمدترین و مطمئنترین قشر برای حراست از آرمانها و هویت انقلاب اسلامی هستند و ما امروز در شرایطی به سر میبریم که به شدت نیازمند چنین قشر پیشروئی در حراست از انقلاب اسلامی هستیم.
"برای اینکه ما بتوانیم به آیندههای مطلوب برسیم، احتیاج به نسل جوان باهمت پرانگیزهی مومن تلاشگر کاردان راهبلد داریم."(بیانات در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای مختلف دانشجویی ۱۳۸۵/۰۷/۲۵)
جوان تراز انقلاب اسلامی، جوانی آینده ساز است و خود را در برابر تحولات و تغییرات نه تنها منفعل نمی بیند بلکه در مرحله حل مشکلات هم متوقف نمیشود بلکه دست به ساختن آینده میزند.
جوان انقلاب اسلامی باید مستقل، تلاشگر، نوآور و خلاق باشد و به آینده امیدوار و این امیدواری را به جامعه تزریق کند، جوان انقلابی باید بداند که اگر چه چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد اما ما تا رسیدن به قلهها راه درازی در پیش داریم و باید برای رسیدن به قلهها تلاش کنیم و امیدوار باشیم."ما پیشرفت داشتهایم و در این ریزش و رویشی که نظام اسلامی دارد، مجموعاً رویش ما از ریزشمان بیشتر بوده است و پیش رفتهایم؛ علاوه بر اینکه در میدانهای گوناگون پیشرفتهای زیادی داشتهایم. ولی همچنان کار در ابتدای خود قرار دارد؛ ما اولِ راهیم؛ ما ابتدای راهیم".(همان)
درباره این سایت